سه فاز بازار
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سه فاز بازار
دفتر دل نوشته ها وباورهای من 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

قسمت آخر سریال جواد آب پز.
نویسنده  تهیه کننده ،کارگردان و درکل همه کارش: فیوز پریده.
....آقا ما اینو گفتیم انگار راننده از خداش بود.ای کاش این دهن بی صاحاب رو بسته بودم که همچین مزخرفی ازش خارج نشه.همون لحظه وسط بزرگراه زد رو ترمز.شونصد تا ماشین پشت سر ما بوق و هوار وفهش ... راه انداختند.یارو گفت:بریز پایین داداش!گفتم آقا این چه طرز صحبت کردن با یه آدم متشخصه. نمی خوام پیاده شم.(چه آدم پررویی!) یارو در رو باز کرد گفت :تا خط خطی نشدم خیلی محترمانه گمشو پایین!!!!!!
من پیاده شدم ولی اصلا از طرز حرف زدن راننده خوشم نیومد.فقط هم به دلیل این که پس فردا بی ادب نشم پیاده شدم ها... اصلا هیچ دلیل دیگه ای نداشت.تازه یارو هم منو اصلا ننداخت پایین!خلاصه پیاده شدن همانا و پیاده رفتن همانای دیگش.قدم زنان (تو این گرما بهتره بگم شل شل)رفتم سوی سر کار.(ادبیاتو داشتید؟) وای راستی راستی خیلی راه بودا.جیگرم خون شد از این تصمیم بی خودی که گرفتم.
شب که اومدم خونه ولو شدم روی مبل.یهو دیدم تلویزیون داره می گه: در طی این عملیات وزیر نیرو اعلام کرد :دیگر خاموشی نخواهیم داشت. آقا ما اینو شنیدیم برق سه فازمون پرید.
بلند شدم تو خونه داد می زدم: ایول... ایول.... آق وزیرو ایول.. ایول  ایول... که یه دفعه..................
دنیا پیش چشمم تیره تار شد.اولش فکر کردم از شدت هیجان خوردم زمین.اما بعد از اندیشه ای دو سه ثانیه ای قضیه رو گرفتم ؛ نا فرم. بعععلهههههههههههههه.برقا رفته بود!!!
دوباره روز از نو روزی از نو...
پایان

[ پنج شنبه 87/8/2 ] [ 3:29 عصر ] [ وفا ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

دریافت کد جملات شریعتی
امکانات وب


بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 141218