سلامی دوباره بر تمام دوستان.امروز- همون طور که توی مطلب قبلی گفتم- دوباره با کتاب «معجزات امام حسین(ع)» که نویسندش آقای احمد متوسل هستند اومدم.اگر مطلب امروز رو نخونید از دستتون رفته.امیدوارم از این مطلب هم مثل مطلب قبلی استفاده کنید.
آیا او غیر از حبیب بن مظاهر بود؟
روزی پیامبر خدا (ص)کودکی را در راه دید،حضرت نشست و اورا بغل گرفت وبا او بازی و مهربانی کرد.اصحاب از علت این اظهار لطف و مهربانی پرسیدند،پیامبر خدا (ص) فرمودند: من او را دوست می دارم،چون که او فرزندم حسین را دوست می دارد.روزی دیدم که این کودک خاک پای حسینم را برمی داشت و به صورتش می مالید.جبرئیل به من خبر داد که این کودک در واقعه کربلا جز یاران حسینم خواهد بود.
اثرات نفرین حضرت امام حسین (ع)
ابن جویریه مزنی،هنگامی که نگاهش به آتش در خندق ها افتاد،دست بر دست زد و فریاد کشید:ای حسین و ای یاران حسین،بشارت باد شما را به آتش دوزخ،به تحقیق که شتاب کرده اید به آتش. وقتی امام حسین(ع) فهمیدند که این مرد کیست که این سخن می گوید، بر او این گونه نفرین کرد: «خداوندا بچشان به او عذاب آتش را در دنیا.»
در آن حال اسب آن ملعون رم کرد و او را در همان خندق انداخت و آتش کارش را ساخت.
جوان سفید پوش
به سبب بریدن سر مطهر آن مظلوم (ع)،زلزله و اضطراب در زمین افتاد وهوا تاریک شد به گونه ای که هیچ کس دیده نمی شد.
به روایتی وقتی حضرت زینب خاتون (س) اوضاع عالم را دگرگون دید، سراسیمه نزد امام سجاد (ع) آمد وسبب آن را پرسید. امام زین العابدین (ع) فرمودند: ای عمه دامن خیمه را بلند کن. نگاه امام به سر بریه ی پدر افتاد که به نیزه ای آویخته بودند فرمود:ای عمه ! مهیای اسیری باشید که پدرم را شهید کردند.حضرت زینب (س) فرمود: این جوان سفید پوش کیست که در پای نیزه بر سر و سینه میزند؟ فرمود: این گهواره ی جنبان پدرم، جبرئیل امین است.
ما به آرزوی خود رسیدیم
در همین احوال بود که ابلیس لعین از خوش حالی پرواز کرد و تمام زمین را گشت و شیاطین و عفاریت را به دور خود جمع کرد و گفت: ای معاشر شیاطین!ما امروز به آرزوی خود رسیدیم و مردم را اهل جهنم کردیم ؛مگر هر کسی که در این مصیبت گریه کند و به دوستی و محبت آل محمد(ص) مصمم گردد.پس تا می توانید مردم را در شک اندازید و از این مصیبت بازدارید تا زحمت من به هدر نرود.