سه فاز بازار
سه فاز بازار دفتر دل نوشته ها وباورهای من
| ||
نهضت سواد آموزی.... آقای فلان با مدرک لیسانس،یه چند وقتی بود دنبال کار می گشت.یهو چشماش خورد به آگهی تو روزنامه:«به چند آموزشیار جهت کار در نهضت سواد آموزی با مدرک دیپلم نیازمندیم.» آقای فلان با دیدن این خبر سه متر و 45 سانت 95 میلی متر پرید بالا. ![]() ![]() ایشون ثبت نام کردن و قبول هم شدن.اولین جلسه ای که برای آموزشیار ها گذاشته بودن(برا ی یاد دادن این که چی جوری به بی سواد ها آموزش بدن.)برگزار شد.تقریبا 15نفر توی کلاس حاضر بودن از جمله آقای فلان.استاد اومد سر کلاس و شروع کرد به آموزش ریاضی. - بله دوستان.در این موارد که نمی فهمن یکی بزنید تو سرشون و بگید چرا نمی فهمی؟ حالا من این مسئله رو می نویسم و شما به عنوان یک شاگرد که به تازگی حل این مسئله رو یاد گرفته بیایید حل کنید.آقای فلان... شما بفرمایید بیایید حل نمایید(چه با ادب!) ![]() آقای فلان بلند شد و در حین این که داشت میرفت پای تخته مونده بود این مسئله رو چی جوری حل کنه ![]() ![]() بله.کاشف به عمل اومد که فقط آقای فلان نیست که لیسانس داره بلکه همه لیسانس دارن و به خاطر کمبود کار خودشون رو دیپلمی جا زدند..... ![]() مهربانی را وقتی فهمیدم که دیدم کودکی خورشید را در نقاشی خود،سیاه کرده است تا پدر کارگرش زیر آفتاب گرما نخورد و نسوزد... [ چهارشنبه 87/9/20 ] [ 3:43 عصر ] [ وفا ]
[ نظرات () ]
|
|
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |